-
گوشمالی !
جمعه 4 شهریورماه سال 1390 16:00
ووو . امروز یه داستان خفن دارم واستون تعریف کنم ا سلام یادم رفتـــــــــــــــــــــــ از کجا شروع کنم نمیدونم اما بگم بدونین بد خوردن ! ناموسن بد خوردن . . . داستان از جایی شروع شد که گوشی ما زنگ زد . . رینگ رینگ رینگ | رینگ رینگ رینگ بله خانم ؟ جواد از سر کوچه شیر هم بگیر بیا . چشم عزیزم تو همین هین و بین یه 4 تا...
-
کی میخواد ما رو بیخیال شه ؟
چهارشنبه 26 مردادماه سال 1390 16:32
عجب گرفتاری شدیم ما خدایی !!!؟ ببین تو رو خدا ؟ ببین خدایی ؟ الان 2 سال داره میگذره باز ول کن نیست !! ولی خوب فکر کنم دیگه پیدام نکنه !! به هر حال جابه جایی هم مزیت های خودش رو داره دیگه ! از اون موقع الان دقیقا 2 سال میگذره !! تازه میخوام یه نفس راحتی بکشم !! حالا دیگه دور دسته منه و هر سری میام اینجا و مینوسم چه...
-
یاد گذشته
چهارشنبه 12 مردادماه سال 1390 13:34
سلام و 100 سلام به دوستای گل خودم دوستانی که وبلاگ دست نویس من رو میخونن امروز یه اتفاق جالب افتاد !! بر حسب اتفاق داشتم یه سری به خاطرات قدیمی میزدم که به یه مطلب خیلی جالب برخوردم به این مضمون : خدا کنه نیام این مطلب رو بخونم و به کار خودم بخندم ولی کلی خندیدم وقتی خوندمش ! ولی خوب این روزا روزهای خوبی رو میگذرونم !...
-
خونه تکونی !
شنبه 25 تیرماه سال 1390 18:51
سلام و ۱۰۰ سلام به هر کسی این پست مزخرف من رو می خونه ! برگشتم یه دست و روی به این وبلاگ لکنتی بکشم ببینم چه خبره اینجا !! جدیدا حوصله پست دادم هم ندارم و زندگی یکنواخت شده !! همه به هم خیانت می کنن ! به دوستای هم دیگه به دوست دختر های هم دیگه ! خلاصه دنیای کثیفی شده !! هر کسی هر جور بخواد زندگی میکنه !! فراموش نشه...
-
زندگی به این قشنگی !
سهشنبه 16 آذرماه سال 1389 22:36
سلام به خود خوشکلم ! این بار هم باز با یه داستان تاره و دراز اومدم . یه چند مدتی نبودم ولی باز گفتم بیام یه پستی بدم که جای من هم اینجا خالی نباشه ! سلام خوبی ؟ بوات خوبه ؟ فعلا یه فیوبا به این بوای کاکام گرفتم !! که دنبال منه ! نمیدونم چی از جونم می خواد ! ای خدا ! کمک کن ! این چند مدته که گذشت یه سر با بچه های کلاس...
-
اخطار و تذکر
سهشنبه 18 آبانماه سال 1389 21:38
باز رفتین رو اعصاب من پدر سگ ؟ آخه به تو چه که من وبلاگ می نویسیم ؟ طرف اومده میگه شما ادمین فلان سایت هستی چرا . . .؟ آخه به تو چه ؟ مگه دربون دروازه جهنمی ؟ دلم می خواد می تونم ! مینویسم چشمت در بیاد پشمات هم بریزه نخون آقا اگه مشکل داری ! آخه چاغال زنگ میزنی من میگی ماری می خوام ؟ ماری منو گیج نمیکنه ؟ هنوز باید...
-
فولیکول ! چه چیزا ؟ بسم الله
یکشنبه 16 آبانماه سال 1389 19:35
سلام و صد سلام به علمای گرانقدر !! عجیب ولی پر ماجرا ! این یارو انگاری ول کن ما نبود ! هی پیغام پشت پیغام کی آی فلان و ای بهمان ! فلان میکنم و بهمان میکنم که آخرش هم داد !!!! بگذریم داستان از اونجا شروع شد که رفتیم سر کلاس تنظیم !! آقا اومده میگه فلیوکول رفته تو هیپولاتیکوس ! که نمیدونم چی چی شده بچه و مرد باردار شده...
-
شاخ بز !
دوشنبه 3 آبانماه سال 1389 20:00
سلام و 100 سلام به عزیزانی که وبلاگ رو می خونن ! امشب بعد از یه مدت شروع کردم به پست دادن و پست امشب هم اسمش اینه : شاخ بز ! خب بریم سراغ چاغالا ! اول که گفته بودیم کسی واسه ما شاخ نشه که شدن و نتیجه ش هم دیدن ! از اونجایی که حافظه من زیاد کار نمیکنه از روز شنبه شروع میکنم که گاز قطع شد ! بله به همین سادگی ! نشسته...
-
زی زی گولو تا به تا
یکشنبه 25 مهرماه سال 1389 21:09
دوباره اومیدم ! به قول یه نفر که شبی باهش بحث کردم می گفت : I Kill I Pay میکشم پولش و میدم ! به تو چه بچه ک و ن که من فحش سند تو آل کردم ؟ عصبیم نکنین لطفا که اگر خر شدم ایل و طایفت و میبندم فحش ا ا ا بگزریم یه فید بک بزنیم به اول صبح که گفتم بسم الله ترسیدم داستان از اونجا شروع شد که گوشیم گفت وینگ وینگ / وینگ وینگ...
-
از آرتور تا زاکنور ( شب اول قبر )
شنبه 24 مهرماه سال 1389 20:18
بله ما دوباره اومدیم ! شاید بعضی ها خوششون نیاد ! اما اومدم ! خب بریم یه توضیح از اسم وبلاگ بدم که گیج نشین بی سواد ها خب سرویس و از بلاگ اسکای گرفتم ! اسم وبلاگ هم نیدل هست . نیدل که میدونین چیه هست که ؟ یه دامین به اسم زد کانکشن ست کردم رو وبلاگ که هنوز از سرور مودیفای نشده اسم ساب دامین هم داستان ما هست که یه...